پنج شنبه 01/می/2025

کدام جنبش فتح؟!

سه‌شنبه 3-جولای-2007

  بعد از مصاحبه آتشین “هانی الحسن” عضو کمیته مرکزی جنبش فتح با شبکه ماهواره ای الجزیره، واکنش های تند و پاسخ های کینه توزانه به این اظهارات، در کانون توجهات اعضای جنبش فتح قرار گرفته است و سیل این اعتراضات، باعث کم رنگ شدن و ناچیز جلوه کردن حمایت های اندک برخی افراد از این اظهارات شده است.  

نکته جالب توجه اینکه هانی الحسن در گفتگو با شبکه ماهواره ای مذکور با قاطعیت خاصی از جنبش فتح سابق که از جربان دایتون – دحلان دوری می کرد سخن می گفت. وی ضمن اقلیت خواندن جریان تحت فرماندهی دحلان در داخل جنبش فتح اعلام کرد که اکثریت اعضای جنبش فتح در همان مسیر اصیل ملی گام بر می دارند و این همان جنبشی است که امکان مداخله طرف های خارجی در امور آن یا فریب افراد آن به وسیله پول وجود ندارد و علاوه بر آن به هیچ وجه بحث رضایت شخصی یا مزدوری برای برنامه های آمریکایی و صهیونیستی در آن مطرح نیست.

اما اعتراضات مقامات و طرفداران جنبش فتح به اظهارات الحسن در مسیر اشتباه و در جهت مخالف اظهارات وی صورت می گیرد و باعث تعجب مردم و طرح این سوال می شود: نماینده جنبش فتح کیست؟ چه کسی مواضع آنرا اعلام می کند؟ و کدام جنبش فتح و کدام جریان در داخل آن صادقانه ادعای حرکت در راستای آرمان یا طرح ملی را دارد؟

حوادث اخیر نوار غزه و مجبور شدن جنبش حماس به حل و فصل نظامی درگیری با گروه های وابسته به دایتون و عقیم گذاشتن طرح شوم و بدخواهانه این جریان، بر روی جنبش فتح نیز تاثیر گذاشته و باعث بروز اقدامات متشابهی نیز در داخل این جنبش شده است؟

به عنوان مثال می توان به تشکیل گروه جدیدی در داخل این جنبش با نام “فتح الیاسر” اشاره کرد که “خالد ابو هلال” از اعضای سابق جنبش فتح، آن را تشکیل داده است. وی پس از اینکه بدلیل تسلط یک جریان با نفوذ بر امور جنبش فتح، از اصلاح امور و بازگشت این جنبش به مسیر اصلی ناامید شد، در یک اقدام شجاعانه از جنبش فتح جدا شد و برای خود گروه مستقلی از جنبش اصلی تشکیل داد.

از سوی دیگر، می بینیم که جریان “فتح غزه” ( جریان فعال جنبش فتح در نوار غزه) مسئولیت وضعیت فعلی جنبش فتح را – هر چند به شکل غیر مستقیم- به جریان دایتون (جریان مزدور تحت رهبری دحلان) نسبت می دهد و اعلام می کند که با وجود تلاش های این جریان (فتح غزه) برای اصلاح امور این جنبش، برخی موضع گیری ها و اظهارات مبهم و غیر واضح از سوی اعضای این جنبش، مانع از تحقق این هدف شده است.

از سوی دیگر، گروه های وابسته به جنبش فتح، که همچنان به مقاومت پایبند هستند، با بحران و مشکل روبرو شده اند و با صدور دستور ریاستی عباس مبنی بر انحلال شاخه های نظامی که نشان حسن نیت وی به اشغالگران و هدیه ای از جانب وی به اولمرت بود مجبور به اعلام انحلال هستند. گفتنی است که پس از صدور این دستور عباس نظامیان اشغالگر به شهر نابلس یورش بردند تا مبارزانی را که در مقابله با گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نطامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس”، شرکت نداشتند و از دستورات جریان کودتاگر جنبش فتح اطاعت نکرده اند، دستگیر و ترور کنند.

جنبش فتح با بهره گیری از خون مبارزان غیور خود – که هنوز هم تحت نام مقاومت فعالیت می کنند- و استفاده از اعتبار این گروه ها توانسته است خود را از اتهام مبارزه مستقیم با گروه های مقاومت تبرئه کند. اما با این وجود، این جنبش علاوه بر عدم واکنش در مقابل صدور دستور انحلال این گروه ها از سوی رهبر خود یعنی محمود عباس و رضایت نسبت به محتویات و اهداف پلید این دستورات ، از آن دفاع می کند.

بدیهی است که آنچه با عنوان تحقیقات داخلی و بررسی مسائل داخلی این جنبش بیان می شود تنها تلاشی برای تحریف افکار عمومی است؛ چرا که به نظر ما معیار این بررسی ها و تحقیق درباره اعضای جنبش فتح کوتاهی آنها در برابر حملات گردان های قسام به پایگاه های امنیتی نوار غزه و به عبارت دیگر کوتاهی آنها در اجرای طرح دایتون تا آخرین نفس می باشد!!

از همین رو، دیگر امیدی به بازگشت جنبش فتح به مسیر اصلی و رهایی آن از عوامل فساد این جنبش وجود ندارد. این عوامل به مقامات بلند پایه و اعضای با نفوذ این جنبش که رهبری آن را در دست گرفته و در تصمیم گیری های این جنبش نقش اصلی را ایفا می کنند مربوط می شود. عملکرد این افراد به شکلی است که برای این جنبش راه بازگشتی باقی نمی گذارند و آن را مجبور به ادامه این راه و توجیه اشتباهات این افراد در زمینه ارزش ها و آرمان ملی می کنند.

با این وجود، هر کدام از اعضای این جنبش، سعی در بیان کج روی ها و اوضاع ناگوار این جنبش و تشریح نقاط ضعف آن داشته باشد، محکوم به اخراج و تخریب شخصیت و تحمل بدترین اتهامات می شود و کمترین مجازاتی که در انتظار این افراد است، اتهام مزدوری برای جنبش حماس و همکاری با این جنبش است.

بدین ترتیب اولین سوالی که می تواند از سوی هانی الحسن عضو کمیته مرکزی فتح و از بنیانگذاران این جنبش و نیز از سوی هر مقام مسئولی مطرح شود این است که : به هنگام بحث درباره شکست جریان تحت فرماندهی دایتون و نجات جنبش فتح از شر این جریان و دیگر عوامل فساد آن، از کدام جنبش فتح صحبت می کنید؟ و آن اصولی که برای ناکام گذاشتن طرح های صهیونیستی – آمریکایی و هدایت جنبش فتح به مسیر ملی و اخراج تمامی اعضای “اسراییلی زده” از داخل این جنبش به آن چشم دوخته اید چه نقش و جایگاهی در این مساله دارند؟!         

تا کی باید پایبندی به اصول این جنبش را بر پایبندی به آرمان ملی ترجیح داده و با این توجیه چشم خود را بر روی واقعیت های حاکم بر اوضاع این جنبش ببندیم؟ واقعیت این است که در حال حاضر موجودیت این جنبش به کمک های خارجی وابسته است و این کمک ها نیز تا زمانی ادامه دارد که این جنبش برنامه ها و طرح های این کشورها را در داخل اجرا کند و سپر دفاعی این کشورها در مبارزه با گروه های مقاومت باشد.

به نظر می رسد که برای بیدار شدن جنبش فتح از خواب خودمحوری و یکجانبه گرایی و پی بردن به اوضاع ناگوار خود، مدت زمان زیادی لازم است و ما نمی دانیم که تا آن زمان و برای رسیدن به این هدف، این جنبش چه هزینه هایی را متحمل خواهد شد؟!

لینک کوتاه:

کپی شد