گزارش مشترک سازمان های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی که روزنامه های عبری زبان آنرا مبهم و دارای دو بعد کاملا متناقض خوانده بودند، سر و صدای زیادی را در محافل صهیونیستی ایجاد کرد. دو بعدی که روزنامه های عبری به آن اشاره کرده بودند، این بود که:
نخست: این گزارش مبهم به نظر می رسد و بیشتر به جبهه گیری هایی مربوط می شود که انتظار می رود رژیم صهیونیستی در زمینه مقاومت های مردمی در جهان عرب از جمله در لبنان، نوار غزه و شاید هم در آینده نزدیک در عراق گرفتار آنها شود.
بعد دوم که کاملا واضح و آشکار است به مساله تجزیه عراق که دروازه شرقی جهان عرب به شمار می رود، عدم مشارکت مصر در مناقشه عربی ـ صهیونیستی و تضعیف سیاسی و نظامی سوریه اشاره دارد که همه این مسائل در کل، احتمال آغاز جنگ سنتی دیگر میان رژیم صهیونیستی و این کشورها را کاهش می دهد. اما این مساله را نیز باید در نظر داشت که همیشه این احتمال وجود دارد که رژیم سیاسی مصر تغییر کرده و یک دولت اصولگرای اسلامی در این کشور بر سر کار آید و بدین ترتیب همه معادلات در این زمینه بر هم خورده و تغییر کند.
همه این مسائل نشانگر این است که جنگ های آینده که به نظر می رسد زمان وقوع آنها نیز نزدیک شده است، بیشتر علیه جریان های مقاومت در کشورهای عربی صورت خواهد گرفت و به نظر می رسد که شدت بیشتری هم داشته باشند؛ چرا که جریان های مقاومت نشان داده اند که توان تکنولوژیکی خود را بهبود بخشیده اند و این مساله، دستگاه نظامی رژیم صهیونیستی را وادار می کند که در مفاهیم و عناصر بازدارندگی خود تجدید نظر کند.
رژیم صهیونیستی در راستای این بازنگری در مفاهیم و عناصر بازدارندگی بیشتر سعی خواهد کرد که با افزایش خسارت های جانی و مالی وارده به غیر نظامیان جریان های مقاومت به دو هدف اصلی خود دست یابد: نخست اینکه (بنا به تعبیر ماوچی تونج) دریاچه های بشری را که جریان های مقاومت در داخل آنها شکل می گیرند، بخشکاند و بدین ترتیب مانند محاصره سال 1982 بیروت که در جریان آن فشارهای زیادی را بر مبارزان گروه های مقاومت فلسطین وارد آمد، این بار نیز فشار زیادی را بر اراده مبارزان جریان های مقاومت وارد کند. هدف دوم هم اینکه از ورود به جنگ های چریکی که ارتش این رژیم هیچ مهارتی در این زمینه ندارد خودداری کند.
در ارتباط با جریان های مقاومت در جهان عرب، توجه به این نکته لازم است که غیر نظامیان و شهروندان عادی کشورهای عربی زیربنای جریان های مقاومت را تشکیل می دهند و از همین رو هم، رژیم صهیونیستی حملات خود را بیشتر متوجه این قشر کرده است. این مساله در حمله اخیر ارتش صهیونیستی به شمال نوار غزه به وضوح به چشم می خورد؛ به طوری که ارتش این رژیم در این حمله بیشتر غیر نظامیان را هدف قرار داد و بخش عظیمی از 130 شهید این جنایت صهیونیستی، غیر نظامیان و شهروندان عادی فلسطین بودند. علاوه بر این، طرح های “ایهود باراک” وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس هنوز هم مبتنی بر کوچاندن ساکنان شمال باریکه غزه به سوی مناطق جنوبی این منطقه کوچک است و در همین راستا، کارشناسان حقوق بین الملل این رژیم را مامور انجام مطالعات حقوقی کرده است تا با استفاده از این مطالعات و نتایج بدست آمده از آنها بتواند حملات ارتش صهیونیستی به شمال نوار غزه را توجیه کند. “فادی نحاس” کارشناس امنیت ملی رژیم صهیونیستی در این زمینه می گوید:«تل آویو در مرحله بعد سعی دارد که حجم خسارت های جانی در میان شهروندان فلسطینی و نیز خسارت های مادی وارده به زیر ساخت های آنرا افزایش داده و بدین ترتیب، عملا جنگ را به داخل خاک سرزمین های فلسطینی انتقال دهد که این مساله به نوبه خود به پایان مناقشه صهیونیستی ـ فلسطینی کمک می کند.
“سید حسن نصر الله” دبیر کل جنبش حزب الله لبنان نیز، پس از جنگ اخیر لبنان از این مساله پرده برداشت که رژیم صهیونیستی سعی در کوچاندن شیعیان لبنان از این کشور دارد و همواره این هدف را در راس برنامه های خود قرار داده است.
حال سوالی که مطرح می شود این است که جریان های مقاومت جهان عرب چگونه می توانند در “جنگ غیر نظامیان” به مقابله با رژیم صهیونیستی بپردازند؟ در این زمینه 3 طرح ضرب العجلی را می توان به مورد اجرا درآورد:
نخست اینکه، هر چه زودتر پناهگاه ها و تونل هایی را برای استفاده در شرایط جنگ آماده کرد و علاوه بر این، شرایط مادی لازم برای تداوم پایداری و ایستادگی شهروندان فلسطینی در برابر حملات ارتش صهیونیستی را فراهم کرد تا بدین ترتیب، شهروندان فلسطینی بتوانند در سرزمین خود باقی مانده و به دفاع از آن بپردازند. البته مساله تامین تجهیزات جنگی و آموزش غیر نظامیان نیز می تواند کمک شایانی به اجرای هر چه بهتر این طرح بکند.
طرح دوم در این زمینه، اطلاع رسانی و آموزش شهروندان در زمینه نحوه مقابله با بمباران ها و حملات هوایی و نیز احتمال استفاده دشمن صهیونیستی از گازهای شیمایی و امثال آن است که در این راستا باید از طریق استقرار بیمارستان های صحرایی و سیار، عملیات نجات سریع مجروحان را ساماندهی کرد.
طرح سومی که می توان در این زمینه مورد استفاده قرار داد تلاش برای ایجاد موازنه هر چند نسبی در میزان کشته های طرفین است تا بدین ترتیب مانع از زیاده روی رژیم صهیونیستی در کشتار غیر نظامیان و تخریب زیر ساخت های فلسطین شد.
اقداماتی که در راستای این سه طرح در نظر گرفته شده است، می تواند به شهروندان فلسطینی کمک کند که در مقابل حملات ارتش صهیونیستی، مقاومتی هم سطح مقاومت مبارزان گروه های مقاومت انجام دهند و در واقع این دو طرف (غیر نظامیان و مبارزان فلسطینی) دو روی یک سکه هستند.
رژیم صهیونیستی این مساله را می داند که در صورت حمله به نوار غزه، گروه های مقاومت این منطقه حملات موشکی خود به شهرک های صهیونیستی نشین اطراف نوار غزه را از سر خواهند گرفت و از همین رو، تدابیر دفاعی متقابل در مقابل این حملات را اندیشیده است و بدین ترتیب شهرک نشینان صهیونیست نیز باید مانند غیر نظامیان فلسطینی به دفاع از خود بپردازند. با توجه به مسائلی که گفته شد می توان به این نتیجه رسید که نتایج جنگ های آینده که گزارش مشترک سازمان های اطلاعاتی صهیونیستی بر قطعیت وقوع آنها تاکید کرده بود، با توجه به این مساله رقم خواهد خورد که غیر نظامیان کدامیک از طرفین این جنگ زودتر تاب تحملشان طاق شده و به زانو در خواهند آمد.