ایهود اولمرت، نخست وزیر رژیم صهیونیستی روز چهارشنبه 30/7/2008 در برابر دوربین ها حاضر شد و اعلام کرد: “هرگز تصمیم ندارم که در رقابت های انتخاباتی برای کسب منصب ریاست کادیما شرکت کنم و وقتی رئیس جدید حزب مشخص شد، از مقام خود به عنوان نخست وزیر کناره می گیرم تا فرد منتخب بتواند هر چه سریعتر به تشکیل کابینه مبادرت ورزد.”
پیش بینی تحلیلگران روزنامه های صهیونیستی نشان می دهد که تشکیل کابینه جدید برای فردی که جانشین ایهود اولمرت، نخست وزیر کنونی می شود، کار ساده ای نیست.
آنان معتقدند: “رقابت اصلی برای کسب منصب ریاست حزب کادیما میان زیپی لیونی، وزیر کنونی امور خارجه اسرائیل و شائول موفاز، وزیر راه می باشد که در این میان اگر موفاز پیروز میدان شود، احتمال تشکیل یک دولت راستگرا وجود دارد ؛ اما اگر ریاست سهم لیونی باشد، به احتمال فراوان انتخابات زودهنگام سراسری برگزار خواهد شد.”
روزنامه عبری زبان یدیعوت آهارانوت در گزارش روز پنج شنبه 31/7/2008 خود درباره سناریوهای احتمالی بعد از کناره گیری اولمرت از قدرت چنین گفت: “به احتمال زیاد در صورت پیروزی موفاز در انتخابات ریاست حزب کادیما، وی با همکاری نمایندگان احزاب حاضر در ائتلاف کابینه و نیز حزب «اسرائیل، خانه ما» که رهبری آن را لیبرمن تندرو و افراطی بر عهده دارد، رای اعتماد را از کنست خواهد گرفت یعنی از مجموع 120 نماینده پارلمان، 61 تن آنان رای اعتماد به وی خواهند داد. یک احتمال ضعیف نیز وجود دارد که همان عدم موفقیت موفاز در تشکیل دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام است. اما اگر در این میان سهم لیونی از انتخابات ریاست حزب کادیما پیروزی باشد، این احتمال وجود دارد که در کسب رای اعتماد از 61 عضو کنست با مشکل مواجه شود به ویژه آنکه پیش بینی می شود وی با درخواست حزب شاس مبنی بر افزایش بودجه اختصاصی کودکان مخالفت نماید. در صورتی که وزیر خارجه کنونی موفق به کسب آرای مورد نیاز خود نشود، انتخابات زودهنگام برگزار می شود. ضمنا این احتمال ضعیف نیز وجود دارد که لیونی موفق به حفظ ائتلاف کنونی شود و دولت تشکیل دهد.”
یکی دیگر از روزنامه های صهیونیستی که به مسئله اوضاع رژیم صهیونیستی بعد از کناره گیری اولمرت پرداخت، روزنامه هاآرتص بود که در شماره روز پنج شنبه خود نوشت: “پیش بینی ها در داخل حزب کادیما حکایت از آن دارد که برنده انتخابات ریاست حزب (لیونی یا موفاز) با مشکلات فراوانی در مسیر تشکیل کابینه و دولت جدید رو به رو خواهند شد و در این حالت انتظار می رود که اولمرت تا زمان برگزاری انتخابات زودهنگام قدرت را در اختیار داشته باشد. انتخابات مذکور احتمالا در مارس 2009 برگزار می شود. شایان ذکر است که به جز لیونی و موفاز، «مائیر شتریت» وزیر کشور و «آوی دیختر» وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی نیز نامزد تصدی منصب ریاست کادیما هستند.”
شائول موفاز که در حال حاضر در واشنگتن به سر می برد، بامداد امروز در گفتگو با رادیو سراسری رژیم صهیونیستی گفت که اگر در انتخابات ریاست حزب کادیما پیروز شود، یک دولت وحدت فراگیر تشکیل می دهد و تاکید کرد که اجرای انتخابات زودهنگام هرگز به نفع اسرائیل نیست.
بنیامین نتانیاهو، رئیس حزب لیکود نیز در گفتگو با رسانه صهیونیستی مذکور گفت: “لیکود هرگز حاضر نیست وارد ائتلاف کابینه شود. باید انتخابات سراسری زودهنگام برگزار گردد ؛ چرا که تاریخ مصرف دولت کنونی دیگر گذشته است.”
وی در ادامه افزود: “اولمرت کار درستی (استعفا) را که باید دو سال پیش انجام می داد، دیروز به انجام رساند. او باید بعد از جنگ لبنان از قدرت کناره می گرفت.”
شماری از تحلیلگران صهیونیستی نیز موضعی مشابه نتانیاهو اتخاذ کردند که یکی از آنها «آری شویت» از تحلیلگران روزنامه هاآرتص بود. وی در مقاله ای اعلام آمادگی اولمرت برای کناره گیری از قدرت را پایان جنگ سی و سه روزه دانست و چنین نوشت: “بعد از دو سال تاخیر بالاخره جنگ دوم لبنان تمام شد و می توان گفت که امروز پنج شنبه اولین بامداد بعد از جنگ است. از این پس نیازی به حرف زدن در مورد مردی که اسرائیل را وارد آن جنگ لعنتی کرد، وجود ندارد.”
آموس هریئل، گزارشگر نظامی هاآرتص نیز تاکید کرد: “به اعتقاد بسیاری از اسرائیلی ها، اولمرت باید دو سال پیش آمادگی خود را برای استعفا اعلام می کرد ؛ ولی او این کار را بعد از پیگیری پرونده فساد مالی اش انجام داد. به هر حال خاطره جنگ دوم لبنان هیچ گاه از یاد نمی رود. آن دوره سی و سه روزه تلخ که اولمرت اسرائیل را وارد جنگ کرد، یکی از ناامیدکننده ترین شکل رهبری و مدیریت را دیدیم. اولمرت در طول جنگ محبوبیت خود را به صورت کامل از دست داد و دیگر نتوانست حتی با سخنرانی دیروز خود آن را بازگرداند.”
ناحوم برنیاع، تحلیلگر برجسته روزنامه عبری زبان یدیعوت آهارانوت نیز تاکید کرد: “ایهود اولمرت در جنگ لبنان مرد و در جریان تحقیقات به خاک سپرده شد. افکار عمومی اسرائیل که حتی زمان انتخاب اولمرت به عنوان نخست وزیر آنچنان علاقه ای نسبت به وی از خود نشان ندادند، منتظر آن بودند که آقای نخست وزیر توسط کمیته حقیقت یاب یا یک عذاب آسمانی مجازات شود. شاید مردم در خیابان ها به تظاهرات علیه اولمرت نپرداختند ؛ ولی تظاهرات آنها در مصاحبه های تلویزیونی، نظرسنجی ها و نیز حرف هایی که در داخل سالن های غذاخوری میان افراد رد و بدل می شد، نمایان بود. سیاستمداران اسرائیل از پافشاری اولمرت بر حفظ منصب خوش شان آمده بود ؛ ولی این امر برای مردم هرگز جالب نبود.”
ناحوم برنیاع در مورد سرنوشت کادیما و نیز امکان تشکیل دولت آتی چنین نوشت: “اگر موفاز در انتخابات ریاست حزب کادیما پیروز شود، حاضر است که هر بهایی را برای تشکیل کابینه بدهد یعنی در واقع انتظار می رود که یک دولت راستگرا و تندرو شکل یابد و این اقدام به معنای مرگ کادیما است. اگر پیروز میدان انتخابات لیونی باشد، هرگز حاضر نیست که امتیازی بدهد یا هر گونه چانه زنی را قبول کند و در این صورت انتخابات زودهنگام برگزار می گردد.”
الوف بن، از تحلیلگران برجسته صهیونیست در مقاله ای که توسط روزنامه هاآرتص به چاپ رسید، نگاهی عمیق و موشکافانه به دوره حاکمیت اولمرت داشت و چنین نوشت: “اولمرت با یک طوفان ناگهانی (مرگ سیاسی شارون) وارد گود شد و با یک طوفان ناگهانی دیگر یعنی بازجویی از این گود خارج شد. وی در مدت سی و یک ماه حاکمیت خود بر اسرائیل در انجام ماموریت و وظیفه ای که به دوش داشت، شکست خورد و موفق به ترسیم مرزهای جدید با کرانه باختری نشد، ترسیمی که تضمین بخش آینده اسرائیل به عنوان یک کشور یهودی باشد. اولمرت مسئله ترسیم مرزها را به جانشین خود سپرد. در واقع دولت اولمرت بعد از تاریخ 25 ژوئن 2006 یعنی روز ربوده شدن گلعاد شلیت از مسیر اصلی خود منحرف شد و بعد از گذشت دو هفته و با ربوده شدن الداد ریگیو و ایهد گولدواسر به طور کل از بین رفت. دو عملیات مذکور باعث شد که اولمرت از جانشین شارون که قصد داشت روند جداسازی را در کرانه باختری نیز ادامه دهد، به رهبر یک جامعه در جنگ با دشمن مبدل شود که البته او در این امتحان سه بار شکست خورد. اول به خاطر انتخاب عمیر پرتس به عنوان وزیر جنگ، دوم به خاطر اتخاذ تصمیم شتابزده برای ورود به جنگ علیه لبنان و سوم نیز به خاطر ادامه جنگ. ضمنا ناتوانی که دولت در طول جنگ از خود نشان داد و نیز شکست های سنگینی که در عملکرد ارتش بروز کرد، باعث کاهش جایگاه اولمرت در میان صهیونیست ها شد.”
الوف بن در بخشی دیگر از مقاله خود به دستاوردهای اولمرت در زمان ریاستش بر کابینه اشاره کرد و گفت: “اولمرت در زمان نخست وزیری اش چندین تصمیم راهبردی را اتخاذ کرد که یکی از آنها کنار گذاشتن نقشه راه و از سرگیری مذاکرات در خصوص مسائل نهایی با تشکیلات خودگردان بود و نتیجه آن توافق نامه ای شد هرگز به حالت اجرا در نیامد. ضمنا اولمرت از دوره مذاکرات به عنوان فرصتی برای تصویب طرح ساخت هزاران واحد شهرک نشینی در نزدیکی شهر قدس استفاده کرد و بعد از درگیری سختی که میان دولت وی و شهرک نشینان در روزهای اول دولتش رخ داد، او دیگر از هر گونه درگیری با این جماعت خودداری ورزید و از تخلیه کانون های شهرک سازی امتناع کرد. تصمیم مهم دیگر وی امضای توافق نامه آتش بس با حماس در نوار غزه بود که به متوقف شدن حملات موشکی به اسدوروت انجامید. در واقع اولمرت بر خلاف فشارهایی که به او برای اشغال نوار غزه وارد آمد، راه سیاست را برگزید ؛ البته او با این اقدام به صورت غیر مستقیم حضور حماس در منطقه مذکور را به رسمیت شناخت. سومین تصمیم مهم نیز امضای توافق نامه تبادل اسرا با حزب الله لبنان بود.”