در طول تاریخ، فلسطین مدت زیادی را در آرامش سپری نکرده و پیوسته محل تاخت و تاز نیروهای استعمارگر بوده است . این سرزمین در طول تاریخ نبردهای خونینی را به خود دیده است . حکومت و دولت هایی را سربلند و معروف گردانیده و دولت هایی را نیز به خاک سیاه نشانده است . موقعیت استراتژیکی فلسطینی گرفتاری های زیادی را برای نقطه از جهان فراهم آورده است و علاوه بر این موقعیت حساس خاستگاه ادیان الهی یعنی دین یهود و مسیحیت و اسلام این سرزمین را به کانون کشمکش های طولانی تبدیل کرده است . عدم استمرار آرامش در این منطقه از ساکنان آن ملت شگفت انگیزی ساخته است که از گرفتاری ها و مشکلات ابایی ندارد ، ملتی که به هیچ یک از ملت های جهان شبیه نیست ، ملتی سخت کوش و مقاومی که تمامی نیروهای استعماری جهان را به زانو درآورده است . پیامبر بزرگوار اسلام (ص) در مورد این منطقه فرموده است که ساکنان آن تا روز قیامت پایبند به دین و جهاد خواهند بود و این درست همان چیزی است که نه در حد حرف و سخن بلکه در عرصه عمل امروز ما شاهد آن هستیم و این ملت به طور مداوم در معرض امتحان و ابتلا قرار دارد و با موفقیت این آزمون های الهی را پشت سر می گذراند . ملت فلسطین جای شک و تردیدی باقی نگذاشته که توانایی موفقیت در امتحان الهی را دارد و ثابت کرده است که می تواند، امانت صبر و بردباری و پایبندی به دین و جهاد را تا روز قیامت بر دوش کشد .
از سوی دیگر و با توجه به آن روی سکه می بینیم که دشمنان به انگیزه های زیادی از جاهای مختلف جهان به این سرزمین آمده اند و به نبرد پرداخته اند . هر گاه ابرقدرتی به این منطقه قدم گذاشته است همراه آن عده ای از مزدوران نیز از سراسر جهان به این منطقه آمده اند و همگی تلاش می کنند تا از عملی شدن سرنوشتی که خداوند برای این سرزمین در نظر گرفته است، جلوگیری کنند و از امت می خواهند تا به مسئولیتی که خداوند بر گردنشان نهاده است، عمل نکنند و از خیزش فرهنگی و پیشرفت آن جلوگیری نمایند . آنان به خوبی می دانند که این منطقه از جهان بسیار حساس است و کلید قضایای جهانی و تمدن های بشری در این جا به ودیعه نهاده شده است و این منطقه پایگاه اصلی بیداری و نهضت های ضد استعماری است .
نیروهای استعمارگر پیوسته تلاش کرده اند تا این سرزمین را اشغال کنند و به تصرف خود درآورند ولی در نهایت به این نتیجه رسیده اند که دیگر نمی توانند در سرزمین باقی بمانند و پرونده مقاومت را دراین سرزمین ببندند بنا براین به فکر راه چاره ای افتادند و تلاش کردند تا در این سرزمین بمانند و پایگاهی داشته باشند . از این دیدگاه و منظر بود که به این فکر افتادند تا موجودیت استعماری سرطانی و نژاد پرستانه ای را در این منطقه ایجاد کنند و با تمامی امکانات از جمله پول و اسلحه و پشتیبانی سیاسی و تبلیغاتی از آن حمایت نمایند و عده ای از مزدوران را نیز در گرد آن جمع کنند تا از نظر نیروی انسانی نیز از آن حمایت شود و این موجود غریب در این سرزمین که سنخیتی با آن ندارد، احساس غریبی و تنهایی نکند .
بدین ترتیب این موجودیت جان گرفت و به آهنگ آنان به رقص در آمد و عربده کشید و با سنگدلی تمام به تجاوز و کشتار و قتل عام و آواره سازی و تصرف و غصب اراضی فلسطینیان پرداخت و در این راستا از حمایت های بی دریغ نیروهای استعماری بزرگ جهان و دولت های منافق عرب پیرامون این سرزمین نیز سود فراوانی برد و این کشورها نه تنها دشمن این رژیم نشدند بلکه به دوستان و حامیان آن مبدل گردیدند.
این موجودیت توانست ارتش های سست عنصر و مشغول به لهو و لعب و تن پرور کشورهای منطقه را شکست دهد و سپس دچار توهم بشود که دیگر شکست ناپذیر است و یکه تاز عرصه خاورمیانه می باشد والبته این توهم با خلع سلاح فلسطینیان توسط ارتش های عربی آن هم صرفا به این بهانه و فریب که ما به جای شما خواهیم جنگید و جنگ باید از طریق ارتش های عربی صورت بگیرد و سرانجام دیدیم که نه تنها خود نجنگیدند بلکه فلسطینیان را نیز دست خالی در برابر دشمن رها کردند و دشمن نیز به زورگویی و غصب بیشتر سرزمین های فلسطینیان با خیال راحت ادامه داد و خیال پردازی های صهیونیست ها نیز با توجه به خفت و خواری این کشورها و ارتش های عرب فزونی گرفت و آنان با بی شرمی و پر رویی تمام خواستار به رسمیت شناخته شدن خود از سوی این کشورها شدند و برخی از این کشورهای نیز این فرزند نامشروع استعمار را به رسمیت شناختند از مقاومت و انسان های آزاده و شریف نیز خواستند تا آن را به رسمیت بشناسند به ویژه این که این مزدوری و اقدامات وقیحانه درسال های اخیر رو به گسترش نهاد و افزایش یافت .
پس از ادعاهای کذب و توخالی، این رژیم در بوته آزمایش قرار گرفت و ملت فلسطین با چینش اولین سنگ مقاومت قدرت و توانایی این رژیم پوشالی را به چالش کشید و هر گاه که به این مقاومت ضربه وارد می شد، استوارتر و مقاوم تر از گذشته قد علم می کرد، نیرویش افزایش می یافت و هرگاه بیشتر محاصره می گردید سرافرازتر می گردید و اعتمادش به یاری خدا بیشتر می شد .
کم کم مقاومت متوجه شد که با شلیک موشک به عمق این رژیم می توان جبهه داخلی آن را متزلزل ساخت و بدین ترتیب آسیب پذیری این رژیم بر همگان آشکار گردید . حزب الله لبنان طرح هایی را در این زمینه برنامه ریزی کرد و در نبرد تابستان 2006 آن را آزمود و این تجربه به درستی جواب داد و نقاط ضعف دشمن را بیش از پیش برملا ساخت و این رژیم در برابر حملات حزب الله ناتوان ماند و برای همگان روشن شد که زیربنای این موجودیت سست و ضربه پذیر است و این رژیم ببر کاغذی بیش نیست و فقط می تواند از راه دور و نیروی هوایی خود دست به کشتار بزند و تجربه اخیر در غزه نشان داد که این رژیم دست نشانده و مزدور غربی ها حتی از عهده وظایف محوله بر نمی آید و کم کم نقش آن در حال تضعیف و مهاجرت معکوس داخل این رژیم نیز رو به گسترش است و مزدورانی که برای زندگی بهتر و راحت تر به این سرزمین آمده بودند اکنون که می بینند، جانشان در خطر است و باید بهای سنگینی را بپردازند کم کم در حال فرار از میدان هستند و حال که در هر جنگی که در آن مشارکت می کنند، شکست می خورند و هر ماموریتی که دولت های استعماری به آنان می سپارند بی نتیجه باقی می ماند و اکنون نه تنها سودی برای آنان ندارد بلکه به بار سنگینی بر دوش آنان تبدیل شده است و امیدی به آن نیست .
با رشد نهضت بیداری و مقاومت در منطقه که خبر از پایان این رژیم منحوس و خونخوار می دهد دو پدیده به شکل تازه خود را به وضوح نشان داده است :
1 ـ ظهور شکل جدیدی از همپیمانی میان این رژیم و کشورهای عرب که دست نشانده غرب می باشند و این موضوع اکنون در منطقه به خوبی خود را نشان می دهد و این کشورها همانند رژیم صهیونیستی از رشد مقاومت بیمناک هستند زیرا مقاومت را تهدیدی علیه دولت و قدرت خود می دانند .
2 ـ ضعف و ناتوانی گسترده این رژیم و کشورهای منافق عربی در مقابله با مقاومت موجب شده است که قدرت های بزرگ غربی رسما خود به منطقه بیایند و در امور این منطقه دخالت کنند و جنگ هایی را راه بیندازند زیرا اکنون کنترل اوضاع از دست این رژیم و کشورهای مزدورغرب خارج شده است و آنان کاری را نمی توانند انجام دهند و مانع از رشد و گسترش این خیزش بنیان کن شوند و چون اینان نتوانستند مقاومت را به تسلیم وادارند و آن را ریشه کن کنند در یک تلاش مایوسانه از راه خشکی و دریا و هوا به منطقه و کانون های مقاومت یورش آوردند تا شاید بتوانند کاری را به پیش ببرند.
اکنون کانون های استعماری غرب نه تنها ناامید شده اند که این مزدوران منطقه ای نمی توانند از منافع آنان حمایت کنند بلکه حتی قادر نیستند از موجودیت خود نیز دفاع کنند و درست بر خلاف انتظار آنان اکنون این کشورهای غربی هستند که باید برای دفاع آنان کاری بکنند و از راه های دور به منطقه بیایند و متحمل هزینه هایی بشوند تا از این دست نشاندگان حمایت کنند و اکنون این موضوع بر دوش استعمارگران سنگینی می کند . به همین دلیل روزهای آینده روزهای سرنوشت سازی خواهد بود و به امید خداوند متعال روزی فرا خواهد رسید که مومنان خوشحال شوند و دودمان استعمارگران در منطقه برچیده شود .