یکشنبه 11/می/2025

«یکی به نعل و یکی به میخ» عرب ها در قبال قطعنامه آمریکا علیه حماس!

چهارشنبه 12-دسامبر-2018

همه کشورهای عربی در جریان رای گیری درباره پیش نویس قطعنامه آمریکا علیه جنبش مقاومت اسلامی “حماس” در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به این قطعنامه رای منفی دادند؛ قطعنامه ای که در واقع سعی در محکومیت مبارزات ملت فلسطین؛ بهبود وجهه رژیم صهیونیستی، تغییر جو حاکم بر جامعه بین المللی علیه فلسطینیان و به نفع طرف صهیونیستی، ایجاد راهی برای برون رفت بنیامین نتانیاهو از بحران پس از شکست دولت وی در مقابله با “تظاهرات های حق بازگشت” و ناتوانی وی در کسب پیروزی در آخرین دور از درگیری ها با مقاومت فلسطین در غزه را داشت.

اما، تعدادی از کشورهای عربی که به این قطعنامه پیشنهادی آمریکا رای منفی داده و زمینه ساز شکست قانونی آن شده بودند، تا حد زیادی در گفتمان و اعمال خود با محتوای این قطعنامه پیشنهادی آمریکا همسو هستند. بهترین دلیل برای این مدعا، سخنرانی نماینده عربستان در همان جلسه رای گیری درباره قطعنامه آمریکا است که به صراحت از نوعی همسویی این کشور با پیش نویس قطعنامه آمریکا سخن گفت و اعلام کرد:«ما در عین حال، شلیک راکت از باریکه غزه به سمت مناطق مدنی اسرائیل را محکوم می کنیم». این جمله نماینده عربستان در سازمان ملل در عین حالی که نشانگر نیاز ویژه نظام سعودی به دولت ترامپ است، نمایانگر سیاست های عملی این کشور در مخالفت با اصل مقاومت فلسطینیان در برابر رژیم صهیونیستی و نفرت ویژه ریاض از جنبش حماس هم می باشد.

سیاست کج دار و مریز عرب ها

درست است که رای منفی کشورهای عربی به پیش نویس قطعنامه پیشنهادی آمریکا نشانگر مساله ای مهم؛ یعنی به شکست کشیدن پیش نویس قطعنامه آمریکایی از راه قانونی و جلوگیری از اقدامات بعدی مترتب بر آن است، اما یک بعد مهم و نهفته این قضیه این است که کشورهای عربی در اوج شتابزدگی به سمت عادی سازی روابط قرار دارند و برخی از آنها در سنگر ترامپ قرار گرفته و می خواهند طرح وی را به طرف فلسطینی تحمیل کنند و واقعیت این است که نمی تواند به صراحت مواضع واقعی و مثبت خود به نفع رژیم صهیونیستی را بیان کند و حتی این کشور در قبال بخشی از مسئولیت های ناشی از اوضاع کنونی فلسطین نیز بی تقصیر نیست. اگر چه این مساله تا حدودی نشانگر قدرت و ریشه دار بودن مساله فلسطین است؛ تا جایی که بادهای شدید ترامپ هم نمی تواند لرزه ای بر اندام آن وارد کند، اما، در عین حال نشان می دهد که مقاومت فلسطین هم در این قدرت و ریشه داری مساله فلسطین نقش دارد.

در واقع، دولت ترامپ می خواست ماموریت عرب ها و اروپایی ها و برخی کشورهای دیگر را ساده تر کند و از همین رو، در پیش نویس قطعنامه خود بر روی محکومیت رفتار مقاومت فلسطین، که بر خلاف مسائل دیگر مطرح شده در سازمان ملل مانند راه حل تشکیل دو کشور و درخواست از اسرائیل برای عقب نشینی از اراضی اشغالی سال 1967 مورد اجماع جامعه بین المللی قرار ندارد و حتی برای اینکه کار آنها را راحت‌تر هم کند، نه کل مقاومت، بلکه مشخصا جنبش حماس را سیبل حملات خود قرار داده بود که همچنان نام آن در فهرست “سازمان های تروریستی” برخی کشورهای اروپایی دیده می شود و از سوی دیگر، برخی کشورهای عربی نیز به نوعی در حال تعقیب و تحریم و یا در تلاش برای اعمال محدودیت علیه آن هستند و از همین رو، اصولا کار آمریکا ساده تر هم می شود.

سیلی همراه اما و اگرها

بنابراین، شکست پیش نویس قطعنامه آمریکا در سازمان ملل یک سیلی به صورت ترامپ بود که جای تشکر دارد، اما در واقع، تشکر اصلی را باید از مقاومت عملی فعال در اراضی فلسطینی کرد که به تمامی این اقدامات معنا و مفهوم بخشیده است و توانست حمایت جامعه بین المللی را از خود تامین کند و نه مقاومت نظری صرف و به دور از ذهن. در واقع، ایستادگی همین جریان مقاومت بود که باعث شد نتانیاهو از طریق ترامپ به دنبال راه های دیگری غیر از پیروزی در عرصه میدانی باشد که همچنان در تحقق آن ناتوان مانده است؛ نه به این خاطر که قدرت کافی را برای تحقق آن ندارد، بلکه به این خاطر که پیامدها و نتایج چنین جنگی بسیار پیچیده تر از آن است که اسرائیل به تنهایی بتواند از عهده مهار آنها برآید. لذا، این مقاومت با موجودیت و در مرحله بعد، کارآمدی خود و ریشه دواندن در وجود گروه هایی که ترامپ امروز سعی در محکومیت آنها را دارد، باعث شده است که کشورهای عربی مخالف این جریان، نتوانند در عمل علیه آن رای دهند.

بی شک، این مساله به معنای نگاه برابر کشورهای عربی و آمریکا به مساله فلسطین نیست، اما در عین حال، نشان می دهد که طرف های عربی تا چه اندازه در عمل به مسئولیت های خود کوتاهی کرده اند و اصلا جهان عرب چه موضعی در قبال مقاومت فلسطین دارد. این موضع واقعی کشورهای عربی است که نباید در بحبوحه رای منفی آنها به قطعنامه آمریکایی در سازمان ملل نادیده گرفته شود و کافی است به سخنان نماینده عربستان در سازمان ملل در جلسه رای گیری توجه کنیم؛ هر چند که صرف رای منفی کشورهای عربی به قطعنامه مذکور حائز اهمیت است، اما این مساله نمی تواند خسارت های سنگین ناشی از تحریم های برخی کشورهای عربی علیه مقاومت فلسطین را از ذهن ما پاک کند. آنها به اشکال مختلف سعی در قطع راه های ارتباط با آنها، تعقیب مبارزان این گروه ها و ضربه زدن به توانمندی های آنها در زمینه ارتباط با جهان خارج را داشته اند و حتی با طرفین آمریکایی و اسرائیلی هم علیه این جریان همکاری امنیتی کرده اند و کار به جایی رسیده بود که همین جریان مقاومت و به ویژه حماس را بهانه ای برای محکومیت کشورهای دیگر و نزدیک تر کردن خود به آمریکا قرار داده بودند که رفتار برخی کشورهای عربی با قطر که آنرا متهم به حمایت از تروریسم می کردند و حمایت های آن از حماس را نشانه آشکار این مساله قلمداد می کردند، نمونه ای از این رفتارهاست که مطمئنا ضررهای زیادی به جنبش حماس وارد کرد.

حال، سوال مهمی که باقی می ماند این است که آیا کشورهای عربی و اسلامی که حماس عملا روابط خوبی با آنها دارد، می توانند این خطوط قرمز را زیر پا گذاشته و به مقاومت فلسطین کمک های بیشتری ارائه دهند؟ و آیا ممکن است که این کشورها محوری در حمایت از تحقق این هدف تشکیل دهند؟! آیا حماس می تواند طرح و ایده ای عملی برای متقاعد کردن این کشورها ارائه دهد؟!

لینک کوتاه:

کپی شد