تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به نوار غزه که دو روز و نیم (5-7/2/8/2022) به طول انجامید و به طور مشخص جنبش جهاد اسلامی در برابر آن ایستادگی کرد حادثهای گذرا نبوده و نکات قابل تاملی دارد که باید به آنها توجه نمود که در ذیل به آنها اشاره میشود.
1- این تجاوز صهیونیستها بر اساس برنامهریزی استراتژیک از پیش تعیین شده اتفاق افتاد چرا که این درگیری در چارچوب طرحی وسیع انجام شده و نمیتوان آن را تنها واکنش به حوادث میدانی تحلیل کرد. این حملات در چارچوب یک استراتژی اسرائیلی انجام شد که از تابستان 2021 به دنبال بی محتوا و تهی نشان دادن پیروزیهای به دست آمده در جریان نبرد شمشیر قدس و به فرسایش کشاندن این پیروزی و پیامدهای آن است. یکی از مهمترین اهداف این استراتژی نابود کردن ارتباط ایجاد شده میان نوار غزه و قدس طی این نبرد و ضربه وارد کردن به ایده «وحدت میدانها» بود. اشغالگران راهی طولانی برای دستیابی به این هدف طی کردند و برای آن اقداماتی چون یورشهای متعدد به مسجد الاقصی و متشنج کردن فضای آن و همچنین افزایش سردادن شعارهای توراتی در این مکان مقدس را انجام دادند. دشمن در رمضان/آوریل گذشته موضوعات و اتفاقات زیادی را به ثبت رساند در حالی که گروههای فلسطینی تهدیدات خود در خصوص ضربه وارد کردن به اشغالگران به دلیل ادامه این گونه اقدامات را عملی نکردند. در نتیجه اشغالگران روند جداسازی قدس را پیگیری نموده (و تجاوزات خود به مسجد الاقصی را همزمان با تجاوز به غزه افزایش دادند) و تلاش کردند مسیر قدس و حرکت در آن بر اساس برنامه یهودی سازی خود را ادامه دهند.
همچنین اقدامات سرکوبگرانه در کرانه باختری و افزایش فشارها بر مردم فلسطین در اراضی اشغالی 1948 نیز در همین راستا انجام شد.
در چارچوب همین طرح خنثی سازی جایگاه مقاومت در غزه و از میان رفتن اعتبار آن نزد مردم و تلاش برای ابراز این مساله که مقاومت برای دفاع از مردم و امت خود ناتوان بوده و یا حداقل قادر به نجات آنان از تهدیدات نیست در دستور کار قرار گرفت.
در دست گرفتن ابتکار عمل توسط طرف اسرائیلی نیز از دیگر ابعاد این استراتژی به شمار میرود به طوری که مقاومت در غزه به محاصره و پیامدهای آن، مشکلات روزمره مردم و افزایش اعتراضات علیه حکومت غزه به منظور نابودی و سرنگونی آن مشغول شود. این اقدامات در راستای رونق بخشیدن به این ادعاها انجام شد که مقاومت در صورتی که نمیتواند محاصره را پایان دهد و از توان لازم برای تحقق برنامههای خود عاجز است به چه دلیل باید مشکلات مردم ادامه پیدا کند؟ … این همان هدفی است که جنبش «میخواهیم زندگی کنیم» برای آن تلاش میکند که اخیراً فعالیت خود را از سر گرفته و میان مردم انتشار یافته است. این جنبش به دنبال تبلیغات برای رهبران تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله و همچنین رژیمهای محاصره و عادی سازی عربی است.
بنابراین نیروهای مقاومت باید افزایش حملات و تجاوزات حساب شده اسرائیلی را پیش بینی نمایند. شاید صهیونیستها و متحدان آنان در تلاش برای تسلیم کردن نوار غزه شتاب کردند تا در مسابقه با زمان هر چه سریعتر شرایط را برای جانشین ابومازن بهینه سازی نمایند.
2- در اینجا تفسیر شایع و تاسف باری در مورد ایده «وحدت میدانها» وجود دارد که باید آن را تغییر داده و معیارهای آن مشخص گردد.
ارتباطی که نبرد شمشیر قدس در می 2021 میان غزه و قدس ایجاد کرد و همزمان باعث ایجاد تحرکات، انتفاضه و واکنش در دیگر مناطق کرانه باختری، اراضی اشغالی 1948 و خارج از فلسطین شد جهشی کیفی در عملکرد مقاومت محسوب میشود که دشمن صهیونیستی را به وحشت انداخت. اما اگر کسی تصور کند هر گاه قدس مورد تجاوز واقع شده یا جنایتی در کرانه باختری و اراضی اشغالی 1948 حادث شود غزه با دشمن صهیونیستی وارد جنگ میشود اشتباه میکند.
برای جنگها معیارها، شاخصها، شرایط، محاسبات و هزینههای مختلفی وجود دارد. در حالی که شکی در عملکرد شجاعانه نوار غزه و ایستادگی اسطورهای ساکنان این منطقه و مکتب عزت و سرافرازی ارائه شده توسط آنها وجود ندارد اما این ضرورتاً به معنای تحمیل شرایط مافوق توانایی غزه به آن نیست. بزرگنمایی غیر واقعی از توان و ظرفیتهای مقاومت روی دیگر کوچک نشان داده و تضعیف تصویر و جایگاه آن است. ارزیابی واقعی از ظرفیتها بهترین راه برای تصمیم گیری است. رهبران مقاومت هر گاه ورود به درگیری را به نفع مقاومت ببینند هرگز در آن تردید نمیکنند.
بنابراین «وحدت میدانها» باید به معنای ورود هر کدام از عرصهها به درگیری با دشمن در هماهنگی با عرصههای دیگر و در چارچوب عملکرد متمرکز مقاومت بر اساس امکانات، تواناییها و ظرفیتهای موجود باشد نه آنکه نوار غزه هر گاه حادثهای در نقاط مختلف اتفاق میافتد وارد جنگ شود. در غیر این صورت دشمن صهیونیست میتواند غزه را وارد جنگها و درگیریهایی نماید که این منطقه برای آنها آمادگی نداشته و در عین حال دشمن در زمان، شرایط و موضوعاتی وارد نزاع میشود که برای آن مناسب باشد.
3- در اینجا تلاشهای صهیونیستها برای ایجاد اختلاف میان حماس و جهاد اسلامی مشاهده میشود.
تبلیغات صهیونیستی همزمان با این تجاوز بر ایجاد فاصله میان این دو گروه فلسطینی که از مهمترین پایههای عملکرد مقاومتی فلسطینی به شمار میروند تمرکز نمود.
از رهبران طرفین اظهارات صریح با تمرکز بر معانی وحدت بخش، برادرانه و همراه با احترام و تشکر متقابل شنیده میشود. همچنانکه تماسها میان طرفین و برگزاری نشستهای مشترک میان رهبران این دو گروه تبلیغات صهیونیستی را خنثی نموده است. اما این نفی کننده برخی سخنان در محافل منتسب به جهاد اسلامی در مورد عدم ورود حماس به نبرد و تلاش برای برجسته سازی نقش جهاد اسلامی نبوده در حالی که از سوی دیگر برخی عناصر حماس از تصمیم گیری انفرادی جهاد اسلامی برای ورود به درگیری انتقاد دارند.
بنابراین حماس و جهاد اسلامی باید در پیش بینیهای خود تلاش صهیونیستها و متحدان آنان و کسانی که با خط این جریان در عرصه فلسطینی، عربی و بین المللی وجوه مشترک دارند را محاسبه نمایند که هدف چنین جریانی ضربه وارد کردن به انسجام نیروهای مقاومت و مشغول نمودن آنها به درگیریهای داخلی است. لازمه مقابله با این گونه اقدامات آن است که علاوه بر دیدارهای دوستانه برنامههای وحدت آفرین و همکاری در همه سطوح سیاسی، نظامی، امنیتی، تبلیغاتی و بسیج نیروها در دستور کار قرار گیرد.
4- جنبش جهاد اسلامی گروهی اسلامی، مقاوم و ریشهدار است که تنها افراد ناسپاس فداکاریها، اقدامات قهرمانانه و مواضع استوار آن را انکار میکنند.
اما در اینجا سوالاتی در مورد عملکرد میدانی جهاد اسلامی مطرح است که شاید در بهبود عملکرد و تصمیم گیری این گروه موثر باشد:
الف- با تقدیر کامل از جایگاه شیخ بسام السعدی و نقش آن در مقاومت اما آیا ورود غزه به درگیری اخیر و ارتباط دادن آن به آزادی وی اقدام مناسبی بود؟ صهیونیستها همچنان به صورت برنامه ریزی شده و تقریباً روزمره بازداشتهای خشونت بار خود در کرانه باختری علیه رهبران تمام گروههای فلسطینی را ادامه داده که بسیاری از آنها از رهبران حماس که هم اکنون اداره غزه را در اختیار دارد هستند. میدانیم اشغالگران صهیونیست تنها چند ساعت پس از بازداشت السعدی یکی از رهبران حماس در نابلس به نام مصطفی الشنار را دستگیر کردند که از اسرای آزادی شده فلسطینی بود.
ب- در شرایطی که یک رهبری متمرکز هدایت پروژه مقاومت در نوار غزه را در دست داشته و اتاق مشترک عملیات با حضور گروههای مختلف از جمله حماس و جهاد اسلامی وجود دارد به چه دلیل جهاد اسلامی به عنوان مثال برای نشستی اضطراری فراخوان نداد تا در آن بهترین تصمیم گیری برای مقابله با تجاوز دشمن اشغالگر و جنایت ترور الجعبری اتخاذ شود و این گروه به تنهایی تصمیم گیری نمود؟
ج- در حالی که جهاد اسلامی بر علیه دشمن تنش آفرینی کرده و تحرکات میدانی خود پس از بازداشت السعدی را افزایش داد چرا اقدامات لازم برای حفاظت از مهمترین رهبران خود در برابر خطرات ناشی از حملات صهیونیستها را در دستور کار قرار نداد؟ به ویژه آنکه بیش از 3 روز میان بازداشت السعدی و ترور الجعبری فاصله وجود داشته و در این چند روز دشمن صهیونیست مجموعه اقداماتی را انجام داد که حاکی از قصد آن برای تنش آفرینی علیه جهاد اسلامی در نوار غزه بود. از جمله این اقدامات میتوان به مسدود کردن گذرگاههای غزه در 2 آگوست و افزایش سطح آماده باش در مرزهای این منطقه و موافقت رئیس ستاد ارتش دشمن در 4 آگوست با اجرای طرحی بود که مهار تنش در نوار غزه نامیده شد. ترور شهید الجعبری در مکانی آشکار که رصد آن کار آسانی بود تنها خسارتی برای جهاد اسلامی نبوده بلکه ضربهای برای تمام نیروهای مقاومت و مردم فلسطین به شمار میرود.
د- نمیتوانیم از موارد بسیار زیاد سقوط موشکهای ساخت داخل در نوار غزه به جای اصابت به صهیونیستها به آسانی عبور کنیم که خسارتها و قربانیهایی داشته است. گزارشات ارتش رژیم صهیونیستی نیز به این مساله پرداخته و اعلام کرده از هر 5 موشک شلیک شده توسط مقاومت یکی از آنها در نوار غزه سقوط میکند. اگر هیاهوی مطرح شده در این خصوص وجود نداشت ما تمایل نداشتیم به این مساله بپردازیم. اما برادران جهاد اسلامی و مقامات مسئول در غزه باید در این خصوص تحقیق کرده، مشکلات را کشف نموده، در صورت وجود برخی اختلالات آنها را رفع و با تبلیغات مغرضانه مقابله کنند.
این سوالات برای تحقیر و کوچک نشان دادن جهاد برادران و قهرمانان جهاد اسلامی نبوده بلکه تلاشی برای پرداختن به این موضوعات و نزدیک کردن افکار به یکدیگر است. عناصر جهاد اسلامی و برادران آنها در مقاومت نمونههایی روشن از ملت و امت ما در راه آزادی و بازگشت به وطن هستند.
5- با توجه به مطالب فوق الذکر انتقاد از حماس در مورد عدم ورود به درگیری که معنای آن وارد نشدن نوار غزه در نبردی وسیع و شدید است هیچ وجهی ندارد. شاید اگر جنگی که دو روز نیم به طول انجامید ادامه مییافت حماس نیز از تصمیم خود عقب نشینی میکرد. اما حماس در زمانی که بر نوار غزه تسلط داشت تنها به باز گذاشتن عرصه برای جهاد اسلامی جهت ورود به درگیری اکتفا نکرده بلکه اشکال مختلف پشتیبانی لجستیکی و اطلاعاتی را فراهم نموده و در قالب اتاق مشترک با جهاد اسلامی هماهنگی به عمل آورد. علاوه بر آنکه تبلیغات حماس نیز بر حمایت از مقاومت و جهاد اسلامی و مسئول دانستن دشمن در این درگیری تمرکز نمود.
ارزیابیهای کلی حماس بیانگر آن است که ورود به درگیری جدید به نفع نوار غزه نیست و این همان ارزیابی است که حماس در رمضان گذشته به آن رسید. این با وجود آن بود که مسجد الاقصی و قدس شاهد تنش آفرینی خطرناکی از سوی صهیونیستها بود و سطح تهدیدات مقاومت نیز در حد بالایی قرار داشت.
دشمن برای این جنگ آمادگی داشته و زمان مناسبی را برای آن انتخاب کرد و برای رهبران مقاومت در غزه روشن بود که شرایط حاکم بر مردم این منطقه بیانگر عدم تمایل آنها برای ورود به جنگی جدید است. علاوه بر آن محاسبات و ارزیابیهای سیاسی و شرایط میدانی برای ورود به یک جنگ در راستای شروط مقاومت فراهم نبود. لذا تصمیم گیری برای این درگیری هیچ ارتباطی به ادعاهای مطرح شده در خصوص فشارهای منطقهای ترکیه، قطر، مصر و یا ایران ندارد.
بنابراین درسهای برگرفته از این دور درگیری را میتوان در محورهای ذیل خلاصه کرد:
– هوشیاری نسبت به استراتژی اتخاذ شده اسرائیلی در قبال مقاومت پس از نبرد شمشیر قدس و همچنین مدیریت رویکرد «وحدت میدانها» بر اساس قواعدی کاملاً روشن و استوار.
– تقویت وحدت گروههای مقاومت به ویژه حماس و جهاد اسلامی و ورود به نبرد با دشمن بر اساس ظرفیتهای موجود و شرایط و قواعد درگیری در راستای خدمت به مقاومت.
– تعامل حکیمانه و مقتدرانه با تلههای ایجاد شده توسط دشمن و انجام بررسیهای لازم برای تقویت مقاومت و توسعه و افزایش انسجام آن با استفاده از پایگاههای مردمی.